دولتشاه در اثرِ شیوا و اغراقآمیز خود به نام تذکرةالشعراء نوشت : "از زمان آدم تا به امروز ، هیچ عصر ، دوران ، دوره یا لحظهای را نمیتوان نشان داد که مردم از چنین صلح و آرامشی برخوردار شده باشند ؛" و یک تاریخنگارِ تُرک نیز که در اغراق دستِ کمیاز دولتشاه ندارد ، چنین میافزاید : "شاهرخ هیچگاه بهعمد مرتکب گناهی بزرگ نشد ."
هنرمندان ، موسیقیدانان ، نقاشان و خوشنویسان ایران به دربار شاهرخ رفتند . به تشویق و اغلب به سرپرستی شخص شاهرخ و پسرش بایسنغر ، دستنوشتههای زیبایی تهیه شد که با مینیاتورهایی ظریف ، منقش به غنیترین رنگها تصویرسازی شدند ؛ بایسنغر یکی از بزرگترین حامیان هنرِ کتابنگاری در سراسر تاریخ بود و خود ، خوشنویسی ماهر بهشمار میرفت . این شاهزاده که بهعنوان وزیر پدر خود اغلب در هرات بهسر میبرد ، عهدهدار تهیهی کتاب نقادانهی تازهای از شاهنامهی معروف فردوسی بود که نسخههایی از آن تهیه شد . متأسفانه او هم مثل بسیاری دیگر از اعضای خاندان خود معتاد به باده شد و در سن سیوچند سالگی ، چهاردهسال زودتر از مرگ پدر ، در پی سکتهی ناشی از یک عیاشی توأم با بادهگساری ، دنیا را ترک کرد .
الغبیگ⁰ ، پسر ارشد شاهرخ ، دو سال بعد از مرگ پدر زنده بود و مدتی کوتاه بر تخت نشست . او دانشمند خاندان بود و در زمان حیات شاهرخ نایبالسلطنهی او در سمرقند محسوب میشد و در همین شهر رصدخانهای ساخت که بهزودی شهرت جهانی پیدا کرد . دولتشاه او را چنین وصف میکند : "فرهیخته ، دادگر ، چیرهدست و پر جنب و جوش بود . در اخترشناسی به پایهای بلند رسید و در علم بیان و معانی میتوانست موی را بشکافد ." با کمک دو دانشمند برجستهی دیگر به اصلاح تقویم پرداخت و محاسبههایش افتخاری پس از مرگ در آکسفورد به او بخشید ؛ این محاسبهها را جان گریوز ، که زمانی استاد مدرس اخترشناسی بود ، در سال ۱۶۵۲ میلادی (۱۰۶۲ هجری) به زبان لاتین منتشر کرد .
دولتشاه از "مدرسهی بسیار خوب الغبیگ در سمرقند" نام میبرد که آنزمان "در آن بیش از یکصد دانشجو بهسر میبردند و از هرجهت در آسایش بودند" و هنوز هم یکی از افتخارات این شهر بهشمار میآید . وی از قوهی حافظهی الغبیگ نیز نمونهای ذکر میکند . این شاهزاده به هنگام شکار یک کتاب مفصلِ شکار همراه خود میبرد که یکبار موقتاً آنرا جا گذاشت . وقتی یکی از درباریان با سرآسیمگی خبر گم شدن آنرا داد ، الغبیگ به او گفت جای نگرانی نیست چون میتواند به کمک حافظهی خود آنرا دوباره بنویسد . همین کار را هم کرد و هنگامیکه کتاب سرانجام پیدا شد ، هر دو نسخه یکی از کار درآمدند . الغبیگ قیافهها را هم خوب به خاطر میسپرد . عموی دولتشاه قصهگوی تیمور لنگ بود و خودِ دولتشاه میگوید که در کودکی چند سال "همبازی شاهزاده در بازیهای کودکانه بودم و برایش قصه و داستان نقل میکردم و او بنابر عادت کودکان با من صمیمیشد." پنجاه سال بعد ایندو همدیگر را ملاقات کردند و الغبیگ همبازی دوران کودکی خود را فوراً شناخت .
توجه برانگیزترین زن این عصر همانا گوهرشاد ، هسر شاهرخ ، دختر یکی از بزرگان تُرکنژاد جغتایی و مادر الغبیگ و بایسنغر بود ؛ وی به چنان پایهای از قدرت و اختیار رسید که در جهان اسلام بهندرت نصیب کسی جز مردان میشد . گوهرشاد را اصولاً بهعنوان سازندهی مسجدی در مشهد (از ۱۴۰۵ تا ۱۴۱۸ میلادی (۸۲۱ - ۸۰۸ هجری)) و شماری عمارت در هرات : مسجد ، مدرسه و مقبره که مجموعاً به مصلا معروف است (۱۴۳۷ - ۱۴۱۷ میلادی (۸۴۱ - ۸۲۰ هجری)) میشناسند . البته گوهرشاد این عمارتها را با کمک معمار خود قوامالدین شیرازی بهوجود آورد . پیدا است که مصلای هرات برترین دستاورد معماری جهان اسلام در آن روزگار بوده است ؛ مسجدِ مشهد در مرتبهای پایینتر از آن قرار دارد اما کمبود آن از لحاظ درخشش اندیشه ، تا حد زیادی بر اثر نگهداری شایستهی آن جبران شده است . از عمارتهای هرات فقط چند مناره ، که بهعاریه برجای ایستاده و نیز مقبرهی ملکه هنوز باقی است .
تأسفبار این است که بخش بزرگی از نابودی مصلا در زمانی نسبتاً نزدیک روی داد . آرتور کانالی ، مأمور کمپانی هند شرقی که در سال ۱۸۳۰ میلادی در هرات بود دربارهی "ایوانی چنان بلند که دیدنش چشم را به درد میآورد" و دربارهی بیست مناره سخن میگفت که بالای یکی از آنها رفت ؛ "و از آنجا به تماشای شهر و باغها و تاکستانها پر محصول اطراف آن نشستم ؛ منظرهای بود چنان متنوع و زیبا که شاید جز منظرههای ایتالیا هیچ چیز مانند آن به تصورم نمیآید ." اما در سال ۱۸۸۵ میلادی بیشتر مصلا خود به خود و بیجهت خراب شد ؛ [!] به نظرِ بریتانیا باید خراب میشد تا مبادا ارتش روسیه که از شمال پیش میآمد از آن بهعنوان پوشش و سنگر استفاده کند . [!!]
جادهی زرّین سمرقند ( ویلفر بلانت )
⁰میرزا محمد طارق بن شاهرخ ، یا میرزا محمد تَراغای بن شاهرخ ، مشهور بهنام الغبیگ (۱۳۹۳ تا ۱۴۴۹ میلادی) فرزند شاهرخ و نوهی تیمور از پادشاهان تیموری ایران بود . او پادشاهی ستارهشناس، ریاضیدان و اهل علم و ادب بود. او از عجایب تاریخ بشر است که در عین اینکه پادشاه بوده ، کتابش به نام زیجِ الغبیگ دقیقترین تقویم اسلامی است . و همچنین به افتخار او دهانهی الغبیگ در کُرهی ماه در کنار بزرگترین دانشمندان علم نجوم ، به نام این پادشاه دانشمند ثبت شده است . الغبیگ در سلطانیه ، در زنجان به دنیا آمد . مادرش گوهرشاد آغا از شاهزادگان ترک زبان بود که بناهایی چون مسجد گوهرشاد را در مشهد ساخت و پدرش شاهرخ ، در تحکیم حکومت تیموری و رشد هنر در آن دوران و شکل گرفتن مکتب هرات بسیار مؤثر بود.
الغ بیگ ، پس از دو سال درگیری با پسرش عبداللطیف، عاقبت در سال ۸۲۸ خورشیدی (۱۴۴۹ میلادی) به دست او کشته شد . [ویکیپدیا]
بازدید : 412
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 18:24